یکی را از ملوک عرب حدیث مجنون لیلی و شورش حال او بگفتند کـه با کمال فضل و بلاغت سر درون بیـابان نـهاده هست و زمام عقل از دست داده بـه فرمودش که تا حاضر آوردند و ملامت گرفت کـه در شرف نفس انسان چه خلل دیدی کـه خوی بهایم گرفتی و ترک عشرت مردم گفتی؟ گفت
و رب صدیق لا منی فی ودادها
الم یرها یوما فیوضح لی عذری
کاش آنانکه عیب من جستند
رویت اى دلستان، یکی از حکایت های سعدی با معنی بدیدندی
تا بـه جای ترنج درون نظرت
بی خبر دستها بدی
تا حقیقت معنی بر صورت دعوی گواه آمدی فذلکن الذى لمتننى فیـه ملک را درون دل آمد جمال لیلی مطالعه که تا چه صورتست موجب چندین فتنـه. یکی از حکایت های سعدی با معنی بفرمودش طلب . یکی از حکایت های سعدی با معنی درون احیـاء عرب بگردیدند و به دست آوردند و پیش ملک درون صحن سراچه بداشتند. ملک درون هیأت او نظر کرد شخصی دید سیـه فام باریک اندام درون نظرش حقیر آمد بـه حکم آن کـه کمترین خدّام حرم او بـه جمال ازو درون پیش بودند و به زینت بیش. مجنون بـه فراست دریـافت گفت از دریچه چشم مجنون حتما در جمال لیلی نظر که تا سرّ مشاهده او بر تو تجلی کند.
ما مر من ذکر الحمـی بسمعی
لو سمعت ورق الحمـی صاحت معی
یـا مَعشَر الخُلاّن قولوا لِلمعا
فی لستَ تَدری ما بِقلبِ الموجَع
تندرستان را نباشد درد ریش
جز بـه همدردی نگویم درد خویش
گفتن از زنبور بی حاصل بود
با یکی درون عمر خود ناخورده نیش
سوز من با دیگری نسبت مکن
او نمک بر دست و من بر عضو ریش
Post Views: 50
: یکی از حکایت های سعدی با معنی[حکایت های گلستان سعدی: باب پنجم، حکایت 19 یکی از حکایت های سعدی با معنی]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 10 Jul 2018 08:28:00 +0000